An angel on earth

فرشته ای روی زمین

داستان نوشتن این داستان؛ خودش داستان غریبی است. سال‌ها پیش در دهه هفتاد یا اواخر دهه شصت؛ شروع به نوشتنش کردم. زمانی که هنوز مدیا کاشیگر زنده بود و همو بود که از من دعوت کرد فصلی از این نوشته را که قرار بود رمان شود بخوانم و خواندم. تا دلتان بخواهد بد و بیراه شنیدم. جوانان جویای نام که ضعیفه‌ای را برای کتک زدن پیدا کرده بودند تا دلتان بخواهد از دانش نداشته خود استفاده کردند و کار را کوبیدند …مدیا اما می‌دانست که چه نوشته‌ام و کار به کجا می‌رود.

از آن ادیبان و منتقدان و نویسندگان شهیر هیچ کدام را نمی‌شناختم فقط می‌دانستم که فکر می‌کنند من حقشان را خورده‌ام و اگر کسی مرا می‌شناسد فقط به خاطر نفهمی و نااگاهی اوست وگرنه این ضعیفه نویسنده‌ای نیست که بتواند کار باارزشی بنویسد.

واقعیت این است که دقیقا نمی‌دانم چند سال از آن جلسه می‌گذرد ولی دیگر هیچ کدام از آن نوابغ را ندیدم و خبری هم ازشان نشد و نیستند ..اما من هستم و فرشته روی زمین هم هست. کاری که سرانجام امسال در سال ۱۴۰۱ تمام شد.

یعنی مثل گربه‌ای که بچه‌اش را توی دندان بگیرد و دنبال پناهگاهی باشد من این داستان را با خودم کشیده‌ام تا این‌جا.

بارها در این سالها برگشته‌ام و با آن کلنجار رفته‌ام تا عاقبت این شده که خواهید خواند.

یک بار هم چند فصلی از آن در سایت روز و شب یا شب و روز منتشر شد اما سایت خیلی زود به جمع هک‌شدگان پیوست اما این بار من عاقلی کرده بودم و نسخه‌هایی از کار را داشتم پس همه چیز به کلی از بین نرفت که من دوباره از صفر شروع کنم.

از این جمعه هرهفته بخشی از این داستان منتشر خواهد شد ..و در اختیار کسانی قرار خواهد گرفت که ماهانه یا سالانه …وجهی پرداخت کرده‌اند.

این داستان به مدیا کاشیگر تقدیم می‌شود. دوست عجیب و غریبی که همیشه یادش بامن است.

Copies of this work/manuscript/image may not be reproduced without permission from the author. Contact her at moniravanipor@gmail.com for permission to reprint and/or distribute.